استراتژی های بازاریابی دیجیتال مجموعه ای از فعالیت ها هستند که به شما کمک میکنند، با استفاده از کانالهای بازاریابی آنلاین به اهداف تعیین شده خود برسید. این کانال ها شامل مخارج ، درآمد ها و هر چیزی است که به کمپین ها کمک می کند شرکت را به اهداف تعیین شده برسانید.
شاید در نگاه اول “استراتژی” واژه ترسناکی باشد. ولی لازم نیست برای داشتن یک استراتژی دیجیتال موثر سخت گیری زیادی داشته باشید.
به عبارت ساده تر استراتژی فقط مجموعه ای از فعالیت ها برای رسیدن به اهداف مطلوب است. برای مثال شاید استراتژی مهم شما به دست آوردن 25درصد مخاطب بیشتر از طریق وبسایت نسبت به سال گذشته باشد.
براساس گستره بیزینس شما شاید استراتژی بازاریابی شما شامل چندین استراتژی باشد. که هرکدام از آنها هدف خاصی دارند. این نوع تفکر در مورد استراتژی باعث می شود شما راحت تر به هدفتان برسید.
با وجود ساده سازی اصطلاح “استراتژی” ، شکی نیست که شروع کار برای ساختن یک استراتژی کار سختی است. اول ببینیم یک کمپین بازاریابی چیست و بعد در مورد 7ساختاری که ما را در رسیدن به اهداف بازاریابی دیجیتال کمک میکنند صحبت خواهیم کرد.
شاید در ابتدا استراتژی های دیجیتال را با کمپین های بازاریابی دیجیتال اشتباه بگیرید. ولی چگونه این 2 رو از هم تشخیص بدیم؟
همان طور که پیش تر گفتیم استراتژی دیجیتال مجموعه ای از فعالیت هاست که شما را درسیدن به اهداف کلی بازرایابی کمک می کند. کمپین های دیجیتال مارکتینگ ساختار ها یا اقداماتی هستند که استراتژی شما را به سمت رسیدن به اهدافش حرکت می دهند.
برای مثال شما تصمیم می گیرید کمپینی را با پرکاربرد ترین محتوا در توییتر برای بدست آوردن مخطبان بیشتر توییتری خود به شتراک بگذارید. این کمپین یک قسمت از استراتژی شما برای به دست آوردن مخابان بیشتر است.
در زیر چند نمونه از کمپین های دیجیتال و استراتژی ای که دارند را میبینیم :
گوپرو به دوربین های شخصی اکشن با سایز های کوچیکی که دارد معروف است. که همه آنها از لنز های شرکت فیشی لنز استفاده می کنند. چیزی که باید بدانیم این است که بیشتر ویدئو هایی که در کانال یوتوب گوپرو وجود دارد را کاربران وفادار آن ساخته اند.
با این کار گوپرو افراد را تشویق میکند که از اتفاقات و ماجراهایی که برایشان اتفاق میفتد فیلم بگیرند. و بصورت آنلاین نمایش دهند. این کمپین بازارایابی دیجیتال در راستای حمایت از ویدئو هاست. که باعث گسترش کلماتی در رابطه با محصولات گوپرو میشود، که بسیاری از این ویدئو هارا کاربران آن ساخته اند.
فکر نمیکردید یک شرکت خطوط هوایی یک لیدر در دیجیتال مارکتینگ باشد. اما داستان هایی که آن ها در شبکه های اجتماعی میتوانند بگویند را دست کم نگیرید. دلتاایرلاین یک کاربر حرفه در رسانه های دیجیتال است، مخصوصا در تویئیتر. این اکانت کاربری سعی میکند که مسافران را درگیر اتفاقات در لحظه ها و شرایط هیجانی کند. ماه گذشته، در روز گرامی داشت آگاهی در مورد سرطان سینه این شرکت تصمیم گرفت داستانهایی دراین موضوع از کارکنان خود در توییتر منتشر کند. در زیر یک نمونه ازین داستان را میبینید.
In honor of Breast Cancer Awareness Month, we’re sharing the stories of the survivors and fighters of our Delta family.
Amanda Ross, a Customer Care Supervisor, has been a Delta employee for 13 years and is actively fighting breast cancer. Read about her battle below
چیزی که باید از گیکو بدانیم این است که شما تا 15درصد در بیمه اتومبیل خود پول بیشتری ذخیره میکنید. ولی یک شرکت با این شعار جذاب هم میتواند آزاردهنده شود، اگر کمپین هایش زیادی طولانی شوند.
به همبن دلیل گیکو یک سری تبلیغات preroll در یوتیوب ایجاد کرد و خود را به کوتاهی در آن معرفی کرد.
تبلیغات prerooll تبلیغات هایی هستند که شما مبلغی را به یوتیوپ میدهید. و به ازای آن یوتیوب قبل از نمایش فیلم هایی که مخاطبانشان همان مخاطب هایی هستند که شما میخواهید، یک تبلیغات 15 تا20 ثانیه ای نشان میدهد.
درحالی که همه شرکت ها سعی دارند در این مدت کم همه چیز هایی که لازم است مخاباطنشان بشنوند را بگویند. گیکو سعی کرد تبلیغاتی سرگرم کننده برای مخاطبان خود بسازد.
wayfair یک کمپانی در تولید مبلمان و دکوراسیون داخلی است. که استراتژی خلاقانه ای را برای اینستاگرام دارد. بگذارید بگوییم که عکس های آنها در واقع عکس نیستند.
اینستاگرام این فرصت را به کمپانی ها میدهد که خودرا صمیمی تر از یک برند تجاری به فالوورهایشان نشان بدهند. از کارمندانشان و خدماتی که به مشتریان میدهند و هرآنچه هستند پرده برداری کنند. برای wayfair ولی اینستاگرام فقط یه صفحه نمایش از خود و فعالیتهایشان نیست، یک صفحه خرید است.
wayfay از زیباترین دکوراسیون های خود عکس گرفته و در آن محصولاتی که استفاده کرده است را با قیمت تگ میکند. این یک کمپین بازاریابی دیجیتال است که به مشتریان میگوید هر کالا چه مبلغی دارد. و به wayfair کمک میکند از طریق حساب اینستاگرامشان مشتریان واقعی بسازد.
MasterCard نام تجاری خود را بر پایه سفرنامه هایی که دارندگان کارت های اعتباری خود انجام میدهند برپا میکنند.
Priceless Cities ، وبلاگ مسافرتی مسترکارت است که در آن منابعی را برای خوانندگان خود قرار میدهد. تا بتوانند درمورد سفری که میروند و هزینه هایی که لازم است انجام دهند تصمیم بهتری بگیرند. این یه ایده واقعا خوب است و باعث میشود که ارتباط بیشتری با مسافران خود و جایی که میخواهند بروند برقرار کند.
1- خریدارانتان را بسازید.
2- اهداف و ابزاری که برای دیجیتال مارکتینگ دارید را مشخص کنید.
3- کانال های دیجیتالی که دارید را ارزیابی کنید.
4- کمپین های رسانه ایی خود را برنامه ریزی کنید.
5- کمپین های رسانه های اکتسابی را برنامه ریزی کنید.
6- کمپین های رسانه های پولی را برنامه ریزی کنید.
7- همه این موارد را در کنارهم قرار دهید.
برای هر استراتژی بازاریابی – چه آفلاین و چه آنلاین – شما باید بدانید برای چه کسانی بازاریابی میکنید. اولین قدم در یک استراتژی بازاریابی خوب بدست آوردن اطلاعات و جزییات افرادی است که میتوانند مشتری شما باشند.
خریداران شما ایده های خودرا نشان می دهند و میتوانند به وسیله تحقیق، نظرسنجی و مصاحبه با بازار هدف شما ساخته بشوند. مهم است که توجه داشته باشید اطلاعات از هرکجا که میرسند ممکن است واقعی باشند. زیرا فرضیه های اشتباه میتواند شمارا در مسیر اشتباهی قرار بدهد.
برای داشتن یک تصویر درست، تحقیقات شما باید شامل ترکیبی از مشتریان، چشم انداز ها و افرادی باشد که در داده های شما نیستند ولی منطبق با مخاطبان شما هستند.
اما چه اطلاعاتی باید در مورد مشتریان داشته باشیم که بتوانیم استراتژی درستی داشته باشیم؟ این بستگی به بیزینس شما دارد و بسته به این است که تجارت شما B2B است یا B2C و یا تجارتتان پرهزینه است یا کم هزینه. دراینجا به چند نقطه شروع اشاره میکنیم و اینکه شما کدام را استفاده کنید بستگی به خودتان و کسب و کارتان دارد.
موقعیت جغرافیایی. ابزار های زیادی مانند googleanalytics وجود دارد که شما میتوانید از آنها برای یافتن موقعیت جغرافیای افرادی که به وبسایت شما سر میزنند را استفاده کنید.
سن. بستگی به بیزینس شما دارد که این فاکتور مهم باشد یا نباشد. بهترین راه برای بررسی شرایط این فاکتور چشم انداز کسب و کار شما و هچنین داده هایی است که جمع آوری کرده اید.
میزان درآمد. بهتر است جمع آوری اطلاعات شخصی و میزان درآمد اشخاص را در مصاحبه از آنها جویا شوید. چون بسیاری از افراد این اطلاعات را در فرم های آنلاین نمی نویسند.
عنوان شغلی. این بخش شاید اطلاعات بیش از حدی باشد که شما برای تکمیل داده های نیاز دارید و بیشتر به درد شرکت هایی میخورد که از B2B استفاده می کنند.
اهداف. بسته به اینکه کالا یا خدمات شما چه چیزی ارائه می کنند باید از قبل متوجه شوید که مشتریان به دنبال چه چیزهایی هستند. هرچند با توجه به فروش داخلی و صحبت کردن با مشتریان میتوانید شبهات خود را کمتر کنید.
چالش ها. بازهم با مشتریان، نمایندگان فروش و نمایندگان خدماتتان صحبت کنید تا از مشکلات فروش آگاه شوید.
سرگرمیها و علائق. با مشتریان و افرادی که با مخاطبان مورد نظر شما هماهنگی دارند صحبت کنید. برای مثال اگر شما یک برند حوزه مدلینگ هستید. بهتر است بفهمید که قسمت زیادی از مخاطبان شما به دنبال تناسب اندام هستند ؟ تا بتواید براساس آن محتوای مناسب را برای آینده بسازید.
اولویت ها: با مشتریان و افرادی که با مخاطبان شما ارتباط برقرار میکنند برای کسب اطلاعات بیشتر درمورد کسب و کارتان صحبت کنید.
این اطلاعات را بیابید و یک یا چند خریدار بسازید. مانند مالی مارکتینگ در زیر و مطمئن شوید که آنها در مرکز استراتژی تجارت دیجیتال شما هستند.
اهداف بازار یابی دیجیتال شما میبایست با اهداف ساختاری تجارت شما گره خورده باشد. به طور مثال اگر هدف شما افزایش 20درصدی درآمد آنلاین باشد. هدف شما به عنوان یک بازاریاب باید افزایش مخاطبان وبسایت تا 50درصد بیشتر نسبت به سال گذشته باشد تا بتوانید به این هدف کمک کنید.
هرچه که هدف اصلی شماست، باید بدانید که چگونه آن را اندازه گیری کنید. و مهم تر از آن، این است که چه کاری بر اساس این اندازه گیری ها می توانید انجام دهید.(به طور مثال، ابزار دیجیتال مارکتینگ مناسبی در اختیار داشته باشید). چگونگی اندازه گیری اثرگذاری اهداف شما بسته به نوع بیزینس و اهدافی که دارید میتواند متفاوت باشد، ولی بسیار مهم است که از توانایی انجام آن مطمئن باشید. زیرا این معیار هاست که به شما در تنظیم استراتژی کمک می کند.
کانال ها یا دارایی های دیجیتال خودرا برای درج در استراتژی بررسی کنید. این کار برای برداشتن قدم اول در پیدا کردن تصویری درست از کار برای شما مفید خواهد بود. چارچوب بندی دارایی ها، درآمد ها و هزینه ها به شما در دسته بندی دارایی ها و کانال هایی که دارید کمک خواهد کرد.
این قسمت به دارایی های دیجیتالی مربوط میشود که متعلق به برند شماست. از وبسایت شما، رسانه های اجتماعی، مطالب وبلاگ یا عکس ها و کانال ها و هر چیزی است که کنترل کامل روی آن دارید. این موارد می تواند شامل مطالب خارج سایت شما باشد که متعلق به شماست ولی در بلاگ های دیگرهم وجود دارد باشد.
به طور ساده میتوان گفت، رسانه ای که شما در بخش های مرتبط با کار خود به دست آورده اید. از مطالبی که شنیده اید یا در جایی دیده اید گرفته تا تجربیاتی که از مشتریان خود بدست آورده اید که از طرف شما به رسمیت شناخته شده اند. شما میتوانید با منشن کردن منبع خبر یا بازخورد های مثبت یا مطالبی که افراد مختلف به اشتراک گذاشته اند کسب درآمد کنید.
از نام این رسانه می توان مفهوم آن را فهمید. شامل رسانه هایی میشود که برای جلب توجه مشتریان خود برای آن پول خرج کرده اید. چیزهایی مانند GoogleAdWords یا تبلیغاتی که در سایت های دیگر میگذارید یا هر رسانه دیگری که برای بدست آوردن آن پول خرج کرده اید.
هر چیزی که دارید را جمع آوری کنید. دارایی هایتان را در یک صفحه دسته بندی کنید، تا بتوانید تصویر درستی از رسانه های که دارید، به دست آوردید یا هزینه کرده اید داشته باشید.
استراتژی بازاریابی دیجیتال شما ممکن است قسمت هایی از هر 3 را در بر بگیرد. به طور مثال شما محتوایی دارید که در صفحات فرود وبسایت برای کمک به مخاطبانتان قرار داده اید. برای افزایش تعداد مخاطب مجبور خواهید بود این مطالب را به اشتراک بگذارید. به معنی دیگر آن را در صفحات شبکه های اجتماعی دیگر به اشتراک میگذارید تا ترافیک سایت خود را افزایش دهید. برای حمایت بیشتر از مطلبتان آنرا در فیسبوک قرار میدهید و با پرداخت پول آن را به افراد بیشتر نشان خواهید داد.
در قلب دیجیتال مارکتینگ رسانه های متعلق به خود شما قرار دارد. که تقریبا شامل محتوای تولیدی شما میشود. هر پیام تبلیغاتی میتواند به عنوان محتوا طبقه بندی شود. اینکه این صفحه “درباره ما” است، یا محصولات است یا پستهای محتوایی و مدیا است.
محتوا به شما کمک میکند خوانندگان سایت به مخاطبان و مشتریان تبدیل شوند. و کمک میکند برند شما ارزشمند تر شود و اگر این مطالب بهینه شوند تلاش های شما در راستای تبلیغات ارگانیک را بیشتر نشان خواهند داد. هدف شما هرچه که باشد باید از محتوای متعلق به استراتژی بازاریابی خود استفاده کنید.
برای ساخت استراتژی بازاریابی دیجیتال باید تصمیم بگیرید چه محتوایی به شما کمک می کند تا به هدف خود برسید. اگر استراتژی شما افزایش 50درصدی تعداد مخاطبان سایت نسبت به سال گذشته است مطمئنا صفحه “درباره ما” در استراتژی شما جایی نخواهد داشت. مگر اینکه این صفحه درگذشته برای این کار محتوا سازی شده باشد.
ارزیابی رسانه های اکتسابی قبلی نسبت به اهداف کنونی به شما کمک می کند که بدانید در کجای زمان خود تمرکز کنید. نگاه کنید ترافیک سایت شما از کجا می آید و هر مدیای اکتسابی را از موثرترین تا کم تاثیر ترین رتبه بندی کنید.
می توانید این آمار را از googleanalytics بگیرید.
ممکن است متجه شوید مقاله خاصی که در مورد صنعت منتشر کرده این ترافیک زیادی را برای سایت شما فراهم کرده است. که خب این خیلی خوب است. یا ممکن است متجه شوید لینکدین جایی است که مخاطبان مطالب شما را زیاد به اشتراک می گذارند.
هدف اصلی این است که تصویر درستی از مطالبی که به شما کمک میکند(یا نمیکند) به هدفتان برسید بدست آوردید. با این حال اگر چیز جدیدی را پیدا کردید به راحتی و قبل از اینکه آزمایشش را پس بدهد قبول نکنید.
این فرایند شامل فرایند های مشابه زیادی می شود. شما باید مدیاهای پولی خود را که در حال حاضر دارید(فیسبوک، توییتر،گوگل ادورز و …) بررسی کنید و ببینید که آنها هم راستا با اهداف تعیین شده هستند ؟
اگر بعد از مدت ها دیدید که هزینه هایی که برای گوگل ادورز کردید شما را به هدفتان نرساند. باید تصمیم بگیرید که رویکرد خود را اصلاح کنید یا از پلتفرم دیگری برای تبلیغات استفاده کنید.
در پایان هم شما باید تصمیم گیری کنید در چه پلتفرم هایی میبایست تبلیغات کنید یا از کدام یک از آنها خارج شوید.
شما برنامه ریزی و تحقیق را انجام داده اید و هم اکنون باید تصویر جامعی از عناصری که برای استراتژی بازاریابی نیاز دارید داشته باشید. تا اینجا باید این ها را داشته باشید:
حالا زمان کنارهم قرار دادن این موارد برای ساخت یک استراتژی یکپارچه است. بیایید دوباره ببنیم استراتژی دیجیتال به چه معنی است: مجموعه ای از فعالیت ها که به شما در رسیدن به اهداف دیجیتال مارکتینگ کمک می کند.
بر اساس این تعریف، سند استراتژی شما بر اساس تحقیقاتی که انجام دادید باید شامل مجموعه ای از اقدامات که برای رسیدن به هدفتان است باشد. یک “شیت گسترده” یک فرمت کارآمد است. و به خاطر انطباقی که در این صفحه گردآوری شده وجود دارد شما به راحتی می توانید ساده ترین شکل از مسیر را برای استفاده از رسانه هایی که دارید یا اکتسابی هستند یا پولی داشته باشید.
بسته به اینکه کسب و کار شما چگونه تنظیم شده است، معمولا 12 ماه یک نقطه شروع خوب برای این برنامه ریزی است. به این ترتیب شما می توانید فعالیت ها را به ترتیب هم انجام دهید. به طور مثال:
با این رویکرد شما یک جدول زمانی ساخت یافته خواهید داشت که به شما در برقراری ارتباط با همکارانتان کمک خواهد کرد.
سند استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما برای تجارت شما بسیار شخصی خواهد بود. به یاد داشته باشید هدف از داشتن یک سند استراتژی نوشتن اهداف و برنامه هایی است که میخواهید با انجام آن به اهداف تجارت خود برسید.
اگر شما به دنبال داشتن یک استراتژی موثر برای کسب کار خود هستید می توانید از مطالب و خدمات این سایت برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنید.
